|
سخنرانی محرم(استاد رفیعی)
+ نویسنده مهدی سلیمانی آشتیانی در دو شنبه 6 آبان 1392 |
جلسه دوم سخنراني حجة الاسلام والمسلمين رفيعي محرم 1389 برنامه سمت خدا
سوال – آداب عزاداری و سرفصل های آداب عزاداری چیست ؟ پاسخ – با تشکر از همه ی آنهایی که اقامه ی عزای حسینی می کنند چه از آن بچه هایی که هیئتهای کنار کوچه ای دارند و چه کسانی که در مسجدها و حسینیه های بزرگ عزاداری برپا می کنند چه از آن خانم هایی که در خانه دورهم دیگر جمع میشوند . این روز ها همه مشغول عزاداری هستند و هرکس هم می خواهد یک جوری در این قضیه مشارکت داشته باشد . ضمن ارج نهاندن به همه ی عزیزان و عزاداری ها و تاکید بر حفظ این ها که به تعبیر امام این انقلاب را عاشورا زنده نگه داشته است ، من چند نکته را اشاره می کنم . نکته ی اول اینکه ما در فرائض دینی مان واجبات در درجه ی نخست است .بعد نوبت به مستحبات میرسد . بعد نوبت به ترک مکروهات میرسد . در روایت داریم : عابدترین مردم کسی است که واجباتش را خوب انجام بدهد . مبادا واجبات لطمه ببیند . آنچه که به گردن ما فریضه است یعنی عزاداری ما موجب فوت نمازمان نشود . عزاداری ما موجب ترک خمس مان نشود .بگوییم که این هزینه را برای عزاداری امام حسین (ع) کردیم و دیگر خمس نمی پردازیم . عزاداری ما موجب نشود که چیزی که به گردن ما لازم است انجام ندهیم . مثلا مالی که با آن عزاداری می کنیم باید مباح باشد . مال باید حلال باشد . ادامه مطلب برچسبها: متن سخنرانی, رفیعی, محرم, سخنرانی محرم(استاد رفیعی)
+ نویسنده مهدی سلیمانی آشتیانی در دو شنبه 6 آبان 1392 |
جلسه اول سخنراني حجة الاسلام والمسلمين رفيعي
و این ویژگی را خود ائمه برای ایشان قائل شده اند یعنی قبل از آنکه امام حسین (ع) به کربلا بیاید و به شهادت برسد می بینیم که ابن عباس میگوید که از سرزمین نینوا عبور می کردیم دیدم آقا امیرالمومنین پیاده شد . یک قدری در این سرزمین گشت و خاک آنرا بویید و بعد فرمود : ای خاک خوشا به حال تو ، انسانهایی روی تو به شهادت می رسند که بی نظیر هستند ، در گذشته سابقه نداشته و در آینده وجود نخواهد داشت ، و شروع به گریه کرد . یکی از یاران میگوید که من پیش خودم این را بعید شمردم که آقا چه می گوید ، امام حسین (ع) که اینجا ایستاده است. بعضی ها در امام شناسی ضعیف بوده اند . وقتی امیر المومنین بعضی حرفها را در مسجد کوفه می زد ، بعضی ها میگفتند که آقا شما غیب میدانید ؟ بعد میگوید که بیست و سه سال از این ماجرا گذشت و من خودم در لشکر عمر سعد بودم . یک روز که در این سرزمین فرود آمدیم یاد کلام آقا افتادم و جالب است که خودش هم پیش امام حسین (ع) آمده و قصه را گفته و امام می پرسد که تو ما را یاری میکنی ؟ او میگوید : من خانواده دارم و امام را تنها گذاشت و به کوفه رفت . بعضی ها چقدر بی توفیق هستند . ادامه مطلب برچسبها: متن سخنرانی, رفیعی, محرم, |